Published On Sep 28, 2024
سروش مرادی را در اینستاگرام دنبال کنید؛ / soroush.moradi987
حکومتهای چپگرا و سوسیالیستی یا رابین هودهای مدرن
رابین هود شخصیتی افسانهای در داستانهای فولکلور انگلیس الگویی برای خالی کردن جیب شاغلین و تنبل بار آوردن افراد بیکار در سیستمهای چپ است. حکومتهای چپگرا و سوسیالیستی در اروپا همواره با هدف کاهش نابرابریهای اجتماعی و حمایت از اقشار ضعیف جامعه تلاش کردهاند سیاستهایی را اجرا کنند که به ظاهر با نیتهای خوبی همراه است، اما در عمل این سیاستها غالباً به ناکارآمدی و بروز مشکلات عمدهای منجر میشود. یکی از بارزترین مثالها در این زمینه، پرداخت «پول شهروندی» یا کمکهای مالی به افراد بیکار است که در آلمان و سایر کشورهای اروپایی مورد استفاده قرار میگیرد. هرچند این سیاستها با اهداف عدالتطلبانه مطرح میشوند، اما نتایج آنها اغلب به گونهای است که به جای حل مشکلات اجتماعی، آنها را تشدید میکند.
پول شهروندی در آلمان: سیاستی ناکارآمد با تبعات منفی
سیستم «پول شهروندی» در آلمان به عنوان یکی از اقدامات اصلی حکومت چپگرا برای حمایت از بیکاران و افرادی که درآمد کافی ندارند، طراحی شده است. این سیاستها در نگاه اول ممکن است منطقی به نظر برسند، اما بررسی عمیقتر نشان میدهد که در عمل، این رویکردها ناکارآمد و حتی مضر هستند.
۱. کاهش شدید انگیزه برای کار و تولید
یکی از بزرگترین معایب این سیستم، کاهش انگیزه برای ورود به بازار کار است. در آلمان، تفاوت میان درآمد افراد شاغل با درآمد کسانی که پول شهروندی دریافت میکنند، به قدری ناچیز است که بسیاری از افراد ترجیح میدهند به جای تلاش برای یافتن شغل و مشارکت در تولید، به دریافت کمکهای دولتی بسنده کنند. این امر نه تنها به کاهش بهرهوری اقتصادی منجر میشود، بلکه فرهنگ تلاش و کار را نیز در جامعه تضعیف میکند.
2. فشار ناعادلانه بر قشر شاغل
پرداخت پول شهروندی به بیکاران باعث میشود که بار مالی این سیاستها بر دوش قشر شاغل و مالیاتدهندگان قرار گیرد. در حالی که افراد شاغل مجبورند برای تأمین این کمکها مالیاتهای سنگینی بپردازند، بسیاری از آنها میبینند که با وجود کار کردن سخت و مداوم، تفاوت چندانی در سطح زندگیشان نسبت به بیکاران وجود ندارد. این وضعیت نه تنها نارضایتی اجتماعی ایجاد میکند، بلکه انگیزههای اقتصادی را نیز برای قشر شاغل به شدت کاهش میدهد.
3. هزینههای گزاف برای دولت و خطرات اقتصادی
این سیاستها نیازمند بودجههای عظیمی هستند که دولتها برای تأمین آنها معمولاً مجبور به افزایش بدهی عمومی یا افزایش مالیاتها میشوند. چنین رویههایی میتواند منجر به مشکلات مالی جدی برای کشور شود و در نهایت ثبات اقتصادی را به خطر بیندازد. در واقع، سیستمهای رفاه اجتماعی گستردهای که توسط حکومتهای چپگرا مدیریت میشوند، اغلب به عنوان منبع اصلی مشکلات مالی و رکود اقتصادی شناخته میشوند.
4. ایجاد نابرابریهای جدید و ناکارآمدی اجتماعی
هرچند حکومتهای چپگرا و سوسیالیستی با هدف کاهش نابرابریهای اجتماعی عمل میکنند، اما در عمل سیاستهای آنها به ایجاد نابرابریهای جدید منجر میشود. افرادی که در گذشته تلاش کردهاند تا از طریق کار و کوشش به سطحی بالاتر از زندگی دست یابند، اکنون میبینند که دستاوردهایشان بیارزش شده است. در مقابل، کسانی که به دریافت کمکهای دولتی تکیه کردهاند، عملاً بدون هیچ تلاشی از امکانات مشابهی برخوردارند. این وضعیت میتواند به تضعیف اخلاق کاری و کاهش بهرهوری در سطح ملی منجر شود.
تجربیات کشورهای دیگر نظیر فرانسه و اسپانیا نیز نشان میدهد که سیاستهای چپگرا و سوسیالیستی در بلندمدت به ناکارآمدی منجر میشود. در این کشورها نیز سیستمهای گسترده رفاه اجتماعی نه تنها نتوانستهاند نابرابریهای اجتماعی را بهطور مؤثر کاهش دهند، بلکه موجب کاهش انگیزههای کاری و افزایش بدهیهای عمومی شدهاند. این کشورها نیز با مشکلات مشابهی نظیر کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری و نارضایتی اجتماعی مواجه شدهاند.
راهحل: حرکت به سوی حکومتهای راستگرا و بازار محور
با توجه به ناکارآمدیهای آشکار سیاستهای چپگرا، راهحل منطقی حرکت به سوی سیاستهای بازار محور و حکومتهای راستگراست. در این نوع سیستمها، تأکید بیشتری بر اقتصاد آزاد، کاهش دخالت دولت در بازار و افزایش مسئولیت فردی میشود. برخی از مزایای حکومتهای راستگرا عبارتند از:
1. افزایش انگیزه برای کار و تولید: در حکومتهای راستگرا، تفاوت دستمزدی بیشتری میان افراد شاغل و بیکاران وجود دارد. این امر انگیزه بیشتری برای ورود به بازار کار و تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی فردی ایجاد میکند.
2. کاهش بار مالیاتی و رشد اقتصادی: سیاستهای مالیاتی سبکتر و کاهش دخالت دولت در اقتصاد، موجب افزایش سرمایهگذاری، رشد اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر میشود.
3. تقویت اخلاق کاری و فرهنگ تلاش: در یک سیستم اقتصادی راستگرا، تأکید بیشتری بر مسئولیت فردی و ارزش کار سخت میشود. این امر به تقویت فرهنگ تلاش و کوشش در جامعه منجر میشود و بهرهوری اقتصادی را افزایش میدهد.
4. مدیریت مالی کارآمدتر: حکومتهای راستگرا معمولاً به دنبال کاهش هزینههای دولتی و مدیریت کارآمدتر منابع عمومی هستند. این امر میتواند به کاهش بدهیهای عمومی و افزایش ثبات اقتصادی منجر شود.
سروش مرادی
دفتر سیاسی و روابط بین الملل
حزب ایرانیان کرد میهنپرست
سوم شهریور ۲۵۸۳، برلین، آلمان